1-شهید بزرگوارعطاءالله حسین زاده  فرزند ...(روستای:پرامکوه)

2- شهید بزرگوار صفرعلی علیجانی  فرزند   ...(روستای:پرامکوه)

-هیچ زمان برایم گریه نکنید چون اگر زنده ماندم

روحیه ام را آزرده و اگرهم شهید شدم روحم را

آزرده می کند . (شهید عطاء اله حسین زاده )

زندگی نامه پاسدار شهید عطا اله حسین زاده

کودکی درمهر ماه سال 1347شمسی در روستای پرامکوه بخش رحیم آباد- از توابع شهرستان رودسر درخانواده ای متدین ومذهبی دیده به جهان گشود که به شکرانه تولدش عطا اله نامیده شد. عطا اله تا شش سالگی را در آغوش گرم و صمیمی خانواده اش سپری کرد ، هرچند وجود او به  خانواده صفا وصمیمیت خاصی می بخشید ولی برای هدفی بالاتر و والاتر و به ناچار برای تحصیلات دوران ابتدایی -به دلیل عدم وجود مدرسه در روستا ی پرامکوه- به روستایی دیگر که در سه کیلومتری محل سکو نتش بود عازم شد ، پس از گذراندن این دوران ،بار دیگر مهاجرت کرد و برای ادامه تحصیل به شهر رحیم آباد آمد. او درکنار تحصیل برای تامین مخارج تحصیل خود به کارگری می پرداخت ، با این سرگذشت ،وجود او آبدیده گردید وآماده شرکت در رویدادها وتحولات انقلاب اسلامی گشت. پانزده سال از بهار زندگیش با همین اوصاف گذشت ، عطا اله که کوله باری از رنج و محرومیت توده های مسلمان و زحمت کشیده مردم روستا و شهر را به دوش کشیده بود، واز همان کودکی مهاجرت فی سبیل الله را آغاز کرده بود وبرای تحصیل علم ازیک روستا به روستای دیگر و سپس به شهر رحیم آباد مهاجرت کرده بود،همگام با سایر جوانان منطقه عضوبسیج شد تا در سنگر جهاد نظامی و دفاعی کمر به خدمت محرومان ومستضعفان ببندد.  هرچند آموزش های اولیه را دربسیج سپری می کرد اما اخلاق خوب و چهره ای متبسم و خستگی نا پذیر؛ توجه مسولان بسیج را به خود جذب کرد وباعث ورود جدی ایشان در عرصه فعالیت های بسیج گردید ، با این نهاد  نوپا چنان انس گرفت که وقتی وارد جمع نیروهای مخلص بسیج می شد، همه مانند شمعی دورش را می گرفتند و از او استقبال می کردند .یکی دیگر از خصوصیات بارز ایشان نظم او بود، زندگی در غربت ، تحصیلبا مهاجرت و کارگری  از نوجوانی به او یاد داده بود تانظم را سرلوحه زندگی قرار دهد.عطا اله به اطرافیان و فامیل علاقه خاصی داشت ، صله ارحام از برنامه های همیشگی او بود.گویا همه این خصوصیات ؛ دست به دست هم داده بود و وجود جسمانی او را به روح معنوی تبدیل نمود و او را با آرمانهای امام خمینی (ه) پیوند داد.وقت آن رسیده بود تا عطا اله آموزش های  نظری خود را در عرصه ی عمل ­گداخته نماید.در سال 1364 به ندای ولی امر مسلمین لبیک گفت و وارد جبهه حق علیه باطل شد.حلاوت وشیرینی دانشگاه جبهه  چنان عطا اله را جذب کرده بود؛که تا سال 1365 حضور در جبهه را بر همه کارهایش مقدم داشت ،او یاد گرفته بود تا به داشته ها قناعت نکند و در صورت لزوم مهاجرت نماید بار دیگر نوبت مهاجرت رسیده بود ، روح او درجسم خاکی نمی گنجید، وجسم طاقت روح او را نداشت ، روح او ملکوتی شده بود.عطا اله دهم شهریور ماه 1365 در عملیات کربلای ٢ منطقه حاج عمران  به خیل عظیم شهیدان پیوست . روح بلند و ملکوتی او با شهیدان پرواز نمود ، اما جسد مطهرش 7 سال در دانشگاه جبهه ماند تا گواهینامه شهید گمنام را اخذ نماید. بار دیگر نوبت مهاجرت رسیده بود، سال1372 بود که پیکر آن عزیز سفرکرده هرجند- مشتی خاک و لباس پاره پاره بود-اما با عطربهشتی ؛ بر روی دوش مردم خون گرم و شهید پرور شهر رحیم آباد و هم رزمانش تشییع شد تا در گلزار شهدای رحیم آباد زیارتگاه دل سوختگان گردد .

روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

با تشکر از برادر عزیز جناب آقای عباس ایزدی فر

مدیر وبلاگ : صدراله حسین زاده

 پرامکوه زادگاه دو شهید و یک آزاده است ، محل تولد شهیدان عطااله حسین زاده وشهید صفر علیخانی است،  در این روستا تقریبا ١۵ خانوار زندگی می کنند که از یک سو به طیولای بالا و از طرف دیگر به ریاب متصل است ، روستایی هر چند کوچک اما از نظر معنویت بزرگ چون که با داشتن  شهیدانی همچون حسین زاده و علیخانی صفای دیگری به آن بخشیده است، پس چه خوب است با قرائت فاتحه خود را به آنان متصل کنیم  .

--------------------------------------------------------------------

                                                       وصیت نامه

شهید: عطا اله حسین زاده               فرزند : محرم           متولد : 30/07/1347

تاریخ شهادت  : 10/06/1365                  محل شهادت : منطقه ی حاج عمران

---------------------------------------------------------------------------------------------

این دنیا فانی است باید تا میتوانیم برای آخرت توشه برداریم

(شهیدعطا اله حسین زاده)

ان الله یحب الذین یقتلون فی سبیله صفا"کانهم بنین مرصوص.(سوره الصف – آیه 3)

بادرود وسلام به پیشگاه ولی عصرامام زمان (عج الله) ونائب برحقش خمینی (ره)کبیربنیانگذارجمهوری اسلامی ایران وبا سلام ودرود به ارواح طیبه شهدا،ازهابیل و.....تاحضرت امام حسین(ع)ویاران وفادارش وازحضرت امام حسین(ع) تا انقلاب خونبارجمهوری اسلامی ایران وهمچنین شهدای جنگ تحمیلی بخصوص شهدای مظلوم کردستان.

ای امام عزیز ای حسین زمان اینک برهمه جان نثاران توحید وانسانساز اسلام است، میدانیم که اینک زمان سربازی دوران حضرت سیدالشهداء(ع) فرارسیده است وهمه مامیدانیم وعده ی خداوندبزرگ حق است،کسانی راکه درراه حق وحقیقت بمیرندزندگانی که درپیشگاه خداوند عزوجل روزی میخورند ودربهشت برین دررکاب حضرت سیدالشهداء(ع)ویاران وفادارش هستندلذا هدفم وهدف تمام جان نثاران جزاین، سخنی دیگری نیست .

ازپدرومادرم خواهش میکنم که برسرمزارمن بیایند وبرایم فاتحه بخوانند وازمادروخواهرانم

خواهش میکنم که درمراسم اعزاداری من گریه نکنند،که گریه ایشان(مادروخواهرانم)باعث

شادی دشمنان اسلام می شود وبه برادرانم بگویید که برادرتان برای چه وبخاطرچه کسی شهید شده است. من می روم به جبهه تابتوانم با اندک خونی  که دارم عمرانقلاب مان راتداوم بخشم ودرخت اسلام را آبیاری کنم وازدوستان وآشنایان هم خواهش میکنم هرچه بیشتردرتداوم انقلاب واسلام بکوشند وجبهه هاراخالی نگذلرند.

ای پناه مستضعفان، وجودنازنین امام عزیزماراازهرگونه گزند ازسوی استکبارجهانی وبندگان شیطان وهوای نفس ومنحرفان وگمراهان مصون بدارواورادرنجات مستضعفین ونابودی طاغوت های عصروهدایت وارشاد گمراهان وگسترش حاکمیت حق موفق دار، آمین پروردگاراامت ماتشنه اجرای قوانین تو وبرقراری عدالت وقسط اند. مستکبران خونخواروروبه صفتان مکارهمگام بانا آگاهان ومنحرفان وکج فهمان ازاجرای عدالت ورسیدگی حقوق مستضعفان ومحرومان وایجاد امکانات مساوی ورشد برای همه وازبین بردن استعمار واستمثار جلوگیری می کنند. اگرقابل هدایتند هدایت درغیراین صورت ازصفحه ی روزگارنابودشان کن، این بنده عاصی حتی لیاقت حضوردر جبهه هاراندارد ولی خداوندا توبه من گنه کار توفیق حضوردرجبهه هارادادی، این دنیا فانی است باید تا میتوانیم برای آخرت توشه برداریم .

مادرمهربانم وپدرارجمندم مهم نیست که درکجا هستم ولی اگربه امید خداپیروز شدیم به جای شماهم کربلا آن قبرشش گوشه ی اباعبدالله رازیارت میکنم. هیچ زمان برایم گریه نکنید چون اگرزنده ماندم روحیه ام راآزرده می کند واگرهم شهید شدم روحم راآزرده می کند همه مارفتنی هستیم زیرادنیا محکوم به فنا است خوشا به حال آن کسی که درراه خداتلاش میکند وبه سوی اومی شتابد وزندگی جاودانه را نصیب خودمی کند ای کاش دل خدابه حال من می سوخت ومرابه برادران همرزم شهیدم ملحق می کرد که این نهایت آرزوی من است درضمن هرکس ازمن دلخوربود بگوحلالم کند چون به یاری حضرت امام حسین (ع) می روم دعاء بخوانید وصبرپیشه کنید اگرشهید شدم متاسف نباشید بلکه راضی باشید به رضای خدا. درپایان ازخداوند بزرگ خواستارطول عمرباعزت برای امام عزیزمان می باشم وبه عنوان تمام کننده ی وصیت ازشما تقاضادارم که باقدرت تمام ازاین انقلاب اسلامی که برای ایجاد آن هزاران شهید ،معلول ،واسیرو مفقودالاثروشهیدانی همچون مطهری وبهشتی ورجایی وباهنروچمران ومدنی وصدوقی ودستغیب ودیگرشهیدان عزیزکه تقدیم اسلام شده است به شدت حمایت کنید .

افسوس که روح دربدن نیست مرا             /            یک بلبل مست درچمن نیست مرا

یاران وبرادران مرایاد کنید                      /          رفتم زسفر آمدن نیست مرا

                                                            الاحقیرعطا اله حسین زاده 10/07/1364

دعای همیشگی یادتان نرودخدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عج الله)حتی کنارمهدی(عج الله)خمینی(ره)رانگهدار

نویسنده: آقای صدراله حسین زاده/http://sadr-hoo.persianblog.ir/

^{این جاروستای پرمکوه یکی از روستاهای استان گیلان واقع در شهرستان رودسر بخش رحیم آباد مناطق ییلاقی (معروف به اشکور) زادگاه دو شهید و یک آزاده است ، محل تولد شهیدان عطااله حسین زاده وشهیدصفر علیخانی است،  در این روستا تقریبا ١۵ خانوار زندگی می کنند که از یک سو به طیولای بالا و از طرف دیگر به ریاب متصل است ، روستایی هر چند کوچک ،اما از نظر معنوی بسیار بزرگ چون که با داشتن  شهیدانی همچون حسین زاده و علیخانی صفای دیگری به آن بخشیده است، پس چه خوب است با قرائت فاتحه خود را به آنان متصل کنیم  .}